سال 2008 نسخه اول بازی de Blob برای کنسول Wii عرضه شد. بازی ای بسیار جالب و خلاقانه که مانند آن روی کنسول Wii زیاد پیدا می شود. این عنوان از آن دسته از بازی هایی است که یک دنیای شاد و جذاب با قهرمان های خاص خودش را دارد. کسانی که نسخه اول را بازی کردند گفتند که این عنوان واقعا جذاب و گیرا بوده و دقیقا همان چیزی را در بر دارد که سایر بازی های Platformer باید آن را همراه خود داشته باشند. با توجه به این مسئله که نسخه اول مورد توجه بسیاری از بازیکنان قرار گرفت، استودیوی بازیسازی Blue Tongue تصمیم گرفت نسخه دوم این بازی را نه تنها برای Wii، بلکه برای Xbox 360 و PS3 هم بسازد. de Blob 2 چیزی از قسمت اول خود کم ندارد و حتی جذابیت آن فراتر از حد انتظار است.
طرفداران ورزش بوکس می توانند به سراغ جدیدترین بازی ساخته شده از روی این ورزش بروند. EA با بازی Fight Night: Champion آمده تا تمام رقیبانش را با یک ضربه knockout کند! نسخه جدید این سری از بازی ها واقعا یکی از بهترین عناوین شبیه سازی شده از روی ورزش بوکس است. قهرمان ها و رینگ های مبارزه منتظر ورزشکار جدیدی هستند که شما باید آن را در این بازی به دنیا معرفی کنید. تمرین های سخت، مبارزه های نفس گیر و کمربندهای قهرمانی در انتظار شما هستند. پس کنترلر را بردارید و با شنیدن صدای زنگ، مبارزه خود را آغاز کنید.
داستان
بازی های ورزشی داستان ندارند و جای تعجبی هم در این مسئله وجود ندارد. این عنوان هم مانند سایر بازی های ورزشی خط داستانی ندارد و بازیکن کنترل یک ورزشکار را در دست می گیرد تا با او به قهرمانی های مختلف دست پیدا کند. اما بازی با کمی زرنگی سعی کرده همین روند را برای بازیکنان جذاب کند و به نوعی کاری کند که جای خالی داستان در این بازی احساس نشود. اگر فیلم هایی مانند Rocky یا Fighter را دیده باشید، با روند این بازی بیشتر آشنا خواهید شد. بازی اجازه ساخت یک ورزشکار را به شما می دهد و پس از آن این شما هستید که باید او را همراهی کنید. در شرایط مختلف (شکست ها و قهرمانی ها) همراه ورزشکار خود خواهید بود. حتی بازی در شرایط مختلف میان پرده هایی نشان می دهد که در نوع خود بسیار جالب هستند. میان پرده هایی از روابط شما با سایرین، لحظات شادی و غم و قسمت هایی از تمرین های بسیار سخت، در مواقع مختلف بازی به نمایش در خواهند آمد. به هر حال این قسمت یکی از نکات جالب توجهی به شمار می رود که هم در نسخه های قبلی وجود نداشت و هم در سایر بازی های ورزشی چنین چیزی را شاهد نبودیم.
جکی استاکادو (Jackie Estacado) سختی و رنج خود را به عنوان قهرمان بازی The Darkness كه در سال 2007 عرضه شد، كشیده است. این بازی از روی سری كمیك هایی با همین نام ساخته شده بود كه زندگی جكی را با نامزدش جنی (Jenny) تعریف می كرد. در روز تولد 21 سالگی جكی، نیرویی شوم در درون او جان می گیرد و او را به خشن ترین شكل ممكن می كشاند. این نیروی شوم، تاریکی (The Darkness) نام داشت كه در حقیقت در تمامی نسل های خاندان استاکادو وجود داشته است. سال ها گذشته و قرار است دنباله بازی توسط Digital Extremes ساخته شود و Starbreeze هیچ نقشی در ساخت این بازی نخواهد داشت. با هم به دنیای جدید تاریكی می رویم تا ببینیم اینبار چه تغییراتی حاصل شده است. بازی در تاریكی آغاز می شود. صدای ضربه چكش به گوش می رسد. وقتی جكی چشمانش را باز می كند، دست های او را می بینیم. دستی كه به یك صلیب مصلوب شده و در یك شكنجه گاه وحشتناك قرار دارد. شكنجه گر لنگ می زند و با نگاهی نفرت انگیر ما را نگاه می كند. جكی نگاهش را از دست ها به پایین تنه اش می اندازد. چیزهای تاریكی پایین هستند و از بدن جكی بالا می آیند. ناگهان یك Flashback اتفاق می افتد و ما را به وقایع قبل از این حادثه می برد. جکی حالا پدرخوانده خانواده فرانچتی (Franchetti) شده است.
او به تازگی وارد رستوران ایتالیایی خود شده و پشت میز اختصاصی می نشیند. در این صحنه به خوبی اولین نگاه را بر جلوه بصری تازه بازی می اندازیم. دیگر همانند قبل همه چیز خیلی واقعی نیستند و دنباله بازی الهامات زیادی از سری کتاب های كمیك خود گرفته است. خط خیلی نازك و مشكی دور هر شخصیت و شیء وجود دارد و بافت ها بسیار زیبا ساخته شده اند و انگار كسی آن ها را نقاشی كرده است. صحنه خیلی Noir است و جدا از این جو تاریك، رستوران خیلی زنده به نظر می آید و پر از مشتریانی كه به پدرخوانده جدید خود احترام می گذارند، است. وقتی جكی به سراغ میز خود می رود، دو زن آنجا منتظر وی هستند. جكی با آن ها صحبت می كند و ناگهان یك ون سفید رنگ با سرعت از پنجره رستوران به داخل می آید و جلوی جكی ظاهر می شود. جكی به عقب پرت می شود و صدای شلیك گلوله شنیده می شود. وقتی جكی شروع به تیراندازی می كند، محافظان پدرخوانده او را به مكانی امن می برند. جكی فقط یك كلت معمولی دارد و دیگر لباس های بلند قبل را بر تن نكرده است. وقتی او به در خروجی رستوران می رسد، دوباره به زمان حال برمی گردیم. مرد لنگ همچنان روبروی ما است و ضربه ای به جكی می زند. اینبار با فریاد این كار را می كند. او حسابی به هم ریخته، صورتش زخمی شده و چشمش باد كرده است.